خورشيدپور داوود از خورشيد يشت می آورد: خورشيد جاودانی را می ستاييم و با هوم آميخته به شير با برسم با زبان خرد با انديشه و گفتارو کردار.ابوريحان بيرونی در کتاب آثارالباقيه مينويسد: پادشاهان در هنگام جشن مهرگان تاجی بشکل خورشيد که در آن دايره ای مانند چرخ قرار داشت بسر می گذاشتند.آمين مارسلن مينويسد: يکی ازعنوانهای شاهان اشکانی: برادر آفتاب بوده است
پرچم سلطنتی
به ديدارت ای پرچم کاويانی... شود جان و دل غرقه در شادمانی
چه داری که از هر نگاه تو خيزد... ز دل شور جانبازی و جانفشانی
مرا ديده تا بر تو افتد شود نو... کهن آنهمه شوکت باستانی
همه آن جلال و غرور و بزرگی... کهن آنهمه شوکت باستانی
بياد آيد آن روزگار همايون... که بر يکجهان داشتی سايبانی
بناز ای فره يادگار نياکان... ببال ای بزرگ آيت پهلوانی
که چون تو متاعی به گيتی نباشد... به فر و شکوه و به قدر و گرانی
چه زبده جوانان ميهن به راهت... گذشتند يکسر ز جان و جوانی
چه شبها که تا صبح يکدم نخفتند... دليران برای تو در پاسبانی
چه آزادمردان که مردانه از شوق... بپايت فشاندند جان رايگانی
اميد آنکه بينم بپای تو دشمن... زده زانوی لابه و ناتوانی
اميد آنکه همواره باشد بر اين بوم... تو را سايه سروری جاودانی
برگه ها ئی که در کاوش های باستانشناسی بدست آمده نشان ميدهد که پيوند تنگاتنگی ميان پيکره "شير" و "ميترا" وجود دارد. نقشی که در زير پله های کاخ آپادانا در تخت جمشيد ميبينيم (شيری گاوی را می درد) اين گمان را استوار تر ميکند. در برگه های بدست آمده در اروپا (آئين ميترا تا بدانجا رسوخ کرده بود) ميبينيم که "ميترا" که گاه زاده سنگ گاه زاده خورشيد، گاه زاده و همتای «آناهيتا» خوانده ميشود در غاری گاوی را ميکشد. در آوند ها، سنگ نبشته ها، برگه ها، کاسه ها وبشقاب های ايران کهن نمونه هائی از شير که گاوی را ميکشد نمودار است.
در درازای تاريخ به برگه های استواری بر ميخوريم که پدران ما «خورشيد» را بر تر از ديگر «خدای گونه» ها بر شمرده و آنرا نشانه بی مرگی، بر تری و نيرو مندی ميدانستند. همچنين ميدانيم که "ميترا" يا ايزد مهـــر را خدای روشنائی و نيرومندی ميانگاشته اند و خورشيد را نماد و سمبول او ميشمردند و بر آن بودند که خورشيد با گوش و چشم سراسر گيتی را در زير نگرش خويش دارد. به همين انگيزه به خورشيد "مهر" هم گفته ميشود که نام ديگر ميترا است. (چگونه است که اسلام و آئين های ديگر اين باور ها را به نفع خود تغيير داده اند)
در ادبيات "مزد يسنا، يشت ها" زرتشت همبستگی ميان ميترا و (خورشيد) را پذيرفته و ميگويد: خورشيد نشانه پادشاهی و چيرگی ايران بوده است. در بالای چادر شاهان چهره خورشيد که از بلور ساخته شده بود ميافراشتند. گمان کرده اند که ايرانيان خورشيد پرستند ولی در باور ايرانيان « شـــيـــد » (نور) است که بزرگترين آفريننده همه چيز است و خورشيد تنها باز تابی از اهورا مزدا (خدا) است
ساسانيان و درفش
ساسانيان به پرچم خود درفش کاويان ميگفتند که از يک تکه چرم چهار گوش که بر بالای نيزه ای استوار شده بود که نوک نيزه از پشت آن پيدا بود. روی چرم را ديبا کشيده بودندو گوهر کاره شده بود و نقش ستاره ای چهار پر در ميان آن بود که فردوسی آنرا «اختر کاويانی » ميگويد. درفش ساسانيان همان درفش کاويان فريدون بود منتها بزرگتر و در پائين درفش چهار رشته نوار به رنگ های سرخ، زرد و بنفش آويخته بود که نوک رشته ها را گوهر نشان کرده بودند. اين همان رنگ هائی است که در شاهنامه آمده است
در نبردی که ميان تازيان و ايرانيان در نزديکی نهاوند رخ داد سپاه ايران شکست خورد و تازيان به درفش کاويان ساسانيان دست يافتند و به همراه فرش بهارستان نزد عمر فرزند خطاب بردند که از گوهر های بسيار پرچم شگفت زده شد و دستور دار فرش را تکه کردند و پرچم را سوزاندن و گهر های آنرا تقسيم نمود.
پس از هجوم تازيان به ايران که نمايش نقش تنديس بر گرده شير که نمادی از خدا ميبوده با اسلام هم آهنگی نداشته را برداشتند و بجای تنديس ميترا فقط نماد خورشيد بر پشت شير سوار کردند و نشان شير و خورشيد از آن هنگام بدون تنديس ميترا نمايان شد.
(به برگه و نگاره های اين صفحه نگاه کنيد ) www.sanibrite.ca/iran/flaghistory.asp ( .
صفويه و پرچم
تا زمان صفويه نقش شير و خورشيد در تمامی پرچم های ايران بوده است. شير و خورشيد يک نماد ملی بوده و با دگرگون شدن پادشاهان اين نشان ملی دگرگون نميشده. تنها شاه اسماعيل و شاه تهماست بر روی پرچم خود نشان شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز و بر بالای آن نقش ماه ميبوده است. شاه تهماسب که در ماه (حمل) گوسپند بدنيا آمده نقش گوسپند را در روی پرچم نقش کرد. در زمان صفويه آيات قران و کلمات تازی (عربی) بر روی پرچم ظاهر شد.
افشاريه و پرچم
تا زمان نادر شاه افشار پرچم ها در بيشتر موارد نوک تيز است و از همه رنگ ها استفاده شده. نادر شاه اين مرد خودساخته و ميهن پرست که از دل مردم برخاسته و ايران تکه پاره را به زير يک پرچم آورد و تا هندوستان، مرز چين ، خوارزم، موصل، کرکوک، بغداد و دهلی را زير پا گذاشت و تا آن زمان که پرچم يک رنگ بود (سبز يا سرخ يا سياه) دارای سه رنگ سبز و سپيد و سرخ با هم شد. درفش شاهی نادر سرخ و زرد و دارای نقش شير ميبوده. پرچم در زمان نادر چهار گوش است. بنا بر اين پرچم مستطيل و سه رنگ نادر مادر پرچم سه رنگ ايران است که نقش شير و خورشيد بر آن نشسته ولی هنوز شير شمشيری در دست ندارد.
شمشير و قاجار ها
در هيچيک از نگاره ها، سکه ها، نوشته ها، سنگ نبشته هاو قاليچه های ايرانی تا زمان قاجار نقشی از شمشير ديده نميشود وهنوز شير و خورشيد تنها نماد ملی ايران باقی ميماند.
آقا محمد خان قاجار با تمام کينه ای که با افشاری ها داشت از سه رنگ تنها سبز را از پرچم برداشت و سرخ را رها نمود ولی در ميان آن دايره سپيدی را نگاه داشت و هنوز شير و خورشيد را که از پيشينيان رسيده از ميان نبرد. گرچه شاهان و اميران همديگر و قبيله ها را از بين ميبرند ولی شير و خورشيد که نماد ملی است بر جای ميماند.
چون آقا محمد خان بشدت مذهبی بود وبعضی پرچمهای صفويان شير و خورشيد و برخی شمشير دو سر علی را نقش کرده بود را در هم آميخت و شمشير بدست شير داد. شمشير نماد نيرومندی و نشان مردانگی و توانمندی، نيرو و دلاوری ميبوده. نظامی گنجوی ميگويد:
با لشـــــــگر خـــــــود کشـــــيده « شــمشيــــر» افــــتــــاده در آن قــبــيــــلـــــه چـــــون « شـــــــــيــــر»
در زمان فتحعلی شاه دو گونه پرچم ميبوده؛ يکی پرچمی يکسره سرخ رنگ با شيری نشسته (بی شمشـــير) و خورشيد بر پشت آن در ميان پرچم، بالای چوب پرچم دستی از سيم ناب کار گذارده بودند که شايد نمادی از دست امام علی بوده است. اين درفش زمان جنگ بوده است. ديگری درفشی بود يکسره سبز رنگ باز هم شيری نشسته (با شمشير) و خورشيد بر پشت وبر بالای چوب پرچم پيکانی زرين کار گذارده بودند؛ اين پرچم زمان صلح ميبوده. در هر دو پرچم پرتوهای خورشيد سراسر پهنه پرچم را پوشانيده است.
سفير فتحعلی شاه در هنگام ورود به شهر پترو گراد نگاره زيبائی از شير و خورشيد که بر پرچمی يکسره سپيد کشيده شده در جلو حرکت ميداده . با نگرش به پرچم زمان جنگ و صلح و پرچم سپيد زمان دوستی ميتوان انگاشت که در آن زمان سه رنگ پرچم ميبوده سرخ، سبز و سپيد.
تاج ، پرچم و محمد شاه
در زمام محمد شاه قاجار تاج بر بالای نشان شير و خورشيد ظاهر ميشود. سندی از زمان قاجار در دست است که در کتاب «پارس» لوئی دو بو Luis De Beaux نيز به آن اشاره شده:
« پس برای هر دولتی نشانی ترتيب داده اند. دولت عليه ايران را هم نشان «شير و خورشيد» متداول بوده است که قريب سه هزار سال، بل متجاوز، از عهد زرتشت اين علامت بوده. سبب انتشار آن شايد اين باشد که در دين زرتشت، آفتاب را مظهر کل و مربی عالم ميدانستند ...»
سر انجام در يکسد و پنجاه سال پيش دستگاه فرمانروائی ايران ميپذيرد که نشان شير و خورشيد يک نشان فرهنگی، تاريخی و دينی که ريشه در هزاره های کهن ( از زمان زرتشت، بل متجاوز) دارد.
امير کبير و پرچم
امير کبير اين مرد ميهن پرست دستور داد بر روی خرابه های مساجد سرباز خانه ساخته شود، لباس سربازان را يکنواخت و تنها از پارچه بافت ايران استفاده شود وی دستور داد تا دکمه های لباس سربازان نشان شير و خورشيد داشته باشد. اين نشان در روی دکمه لباس ها تا بهمن هزارو سيصدو پنجاه و هفت باقی ماند. با نگرش و دلبستگی که به نادر شاه داشت پرچم های سه گانه زمان فتحعلی شاه را بهانه کرد و دستور داد درفش ايران دارای همان سه رنگ سبز، سپيد و سرخ زمان نادری يکپارچه گردد. همچنين نقش تاج را از بالای نشان شير و خورشيد برداشت ولی در شمشير و شکل پرچم (مستطيل) دگر گونی بوجود نياورد.
شکل درفش
در سال هزارو دويست و هشتادو چهار خورشيدی برابر با هزارو نه سد و شش پارسائی که جنبش مشروطه را مظفر الدين شاه دستينه نهاد در متمم قانون اساسی شکل درفش به اين صورت آمده است:
«الوان رسمی بيرق ايران، سبز، سفي دو سرخ و علامت شير و خورشيد است» در اين برگه تاريخی از کنار هم قرار گرفتن و اندازه رنگ ها و پهنای درفش سخن بميان نيامده.
در مجلس يکم شماری روحانی بودند که به پيروی از دين اسلام نگاشتن نگاره ها را نا روا ميدانستند. گروهی نو انديش که شمارشان بسيار بود برآن شدند که نگذارند نازش های فرهنگ گذشته پايمال شود. از جمله اينان شادروان ارباب کيخسرو و شاهرخ نماينده زرتشتيان بودند. با رايزنی برنامه ای حساب شده ريختند و در جلسه مجلس پس از سر آغازی شيوا گفتند:
« همه ميدانيم که نود در سد ايرانيان مسلمانند. و رنگ سبز رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ دين است. پس بر بالای پرچم جای گيرد.
زرتشتيان هزاران سال پشت اندر پشت در اين سرزمين زاده و زندگی کرده اند در قرآن نيز اشاره ای به اين دين شده. رنگ سپيد که رنگ ويژه کيش زرتشتی است و همچنين رنگ آشتی و پاکدلی است بپاس بزگداشت اين مردم آزاده در زير رنگ سبز جايگزين کنيم.
به پاس خون شهيدان راه انديشه و باور بويژه فرزند علی و انقلاب مشروطه رنگ سرخ را در آن جای دهيم.
هنگاميکه مجلس کاملا آماده شده سخن به نشان شير خورشيد ميکشد و گفته ميشود. انقلاب مشروطه در امرداد به پيروزی رسيد، ماه امرداد در برج اسد (شير) جای دارد، از سوی ديگر چون بيشتر مسلمانان ايرانی "شيعه" و پيرو علی هستند و شير همچنين پيشنامی از نام های علی است و او را "اسد الله" می خوانند بر اين پايه شير را هم که نشانه امرداد و هم نشانه پيشوای يکم است بيادگار به پرچم نقش کنيم.
چون مشروطيت در ميانه امرداد به پيروزی رسيد و خورشيد در اين روز در اوج نيرو مندی و گرمای خود است پيشنهاد ميکنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که هم نشانه علی باشد هم نشانه امرداد و هم ياد آور روز چهاردهم امرداد وهم نشانه کهن ايرانيان. (نکته در خور توجه اينکه به «ميترا» وارتباط آن با خورشيد و مهر نشده تا مبادا روحانيان درون مجلس بر آشفته شوند.) زمانيکه ديدند زمينه مساعد است و مخالفی نيست گفتند حال که شير را نشانه علی دانستيم بايد " ذوالفقار" را نيز به دستش بدهيم.
نمايندگان دور انديش با شتاب بر اساس اصل پنجم متمم قانون اساسی پيشنهاد و به تصويب رساندند. در اين برگه تاريخی اشاره ای به تاج در بالای شير و خورشيد نشده است.
خمينی و نشان ملی
هنوز يکی دو سه ماه بيشتر از بهمن پنجاه و هفت نگذشته بود که خمينی در يک سخرانی گفت:
« بياندازيد اين شير و خورشيد منحوس (!) را. بياندازيد اين علامت شاهنشاهی را (!!).»
بدنبال اين سخن نا سنجيده عده ای از هواداران چشم و گوش بسته با چکش نادانی بجان آثار باستانی و ساختمان ها افتادند که مهدی بازرگان زيان چشمگير را به او گوشزد کرد ولی با وجود کوشش های فراوان وهشدار ها خمينی با بر بالای بالکن ظاهر شد و گفت:
« اگر از ميان بردن اين علامت منحوس (!) شير و خورشيد، هشتاد ميليون هم ضرر ميزند – که نميزند(!) – مانعی ندارد، آنها را از بين ببريد(!!)»
شگفت اينکه علامه طبا طبائی از روحانيان دلبسته به خمينی در چکامه ای ميگويد:
عده ای که نگران نابودی برگه ها و فرهنگ ملی بودند اين علامت را پشت گچ ها و تابلو ها پنهان کردند باشد که روزی ديگر و زمانی ديگر همانگونه که خورشيد از پشت ابر ها بيرون ميآيد شير و خورشيد پنهان شده در پشت گچها و سيمان ها و در دل ميهن پرستان باز هويدا شوند و چشم ايرانيان ملت گرا را نوازش دهند.شير و خورشيد نشانی تاريخی و فرهنگی است و ريشه در باور های ما در هزاره های گذشته دارد و بسی ژرف تر از آن است که ما آنرا به اين و آن نسبت دهيم
first Iranian flag in the time of Hakamenid use to be a Hawk (Shahbaz) with open wings carried in front of the army on top of a tall flag pole.
The famous "Derafsh Kaviani" which was made by and an artisan smith using his apron carried three different ribbons hanging from the bottom in Red, Purple and yellow. Sassanid flags which was decorated by many valuable jewelry was stolen by Arabs when Iranian army was defeated. Arabs burned the flag and used the valuable items.
All time Lion and Sun appeared on the most flags no matter if the defeated dynasty had to be destroyed by the Lion and Sun was transformed from on flag to the other with different color.
During Safavied dynasty who they were religious group who strongly belied in Islam sword appeared on the flag. Sword was Ali''s symbol ( Mohammad's son-in-law. )
During Afshari dynasty, Nadir Shah have created rectangle flag, red, white and green using Lion and Sun as emblem. During Kajar dynasty Fath-Ali-Shah have developed one flag in red with a sitting Lion (no Sword) representing war time, one flag with sitting lion (with sword) on the green surface representing peace time, both lions Sun's reflection covered all surfaces of the flags.
Later Amir Kabir who ordered military compound are build on the places of the Mosques, all solders are worn uniform using Iranian cloth and buttons are decorated with Lion & Son. He combined Red and Green color from Afshari era with addition of White in the middle with Sun & Lion as the symbolic flag.
During Mohamad Shah Kajar House representative recognized Red, White, Green flag with Lion & Sun carrying sword as the national emblem.
Khomeini ordered all Sun & Lion emblems removed from monuments, historic building and governmental stationeries even if it is going to cost arm and leg.
Iranian patriots are waiting for the Sun and Lion to come out from behind this darkness era in the near future.
Whereas, lion (Leo as the astronomical sign) coincides in the hottest period of summer (23 July-22 August) which expels the most energy.
So, the combination of Lion and Sun on our flag is indicative of the power of our Nation.
These signs have remained as our emblem ever since. A compassionate Iranian never relates this emblem to any particular ruler or dynasty